الهی نامه

الهی؛ گفته ای که تاوان جانی، جانی ده که تاوانش تو باشی.

الهی؛ تا نیایی توان آمدنم نیست.

الهی؛ غصه ها به قصه های تو از خاطرم  رفت و تلخی ها با حکایت های شیرین تو. خواب بودم که تو آمدی و اینک نمی دانم که چرا باز غصه ها باز گشته اند. بی قصه های تو خواب بر چشمانم حرام باد.